بدون استراتژی، بازاریابی محتوای شما به اصطلاح باری به هر جهت حرکت میکند و هرگز نمیتوانید یک جهت مشخص داشته باشید. از طرف دیگر هیچ متر و معیاری برای اندازهگیری محتوای خود نخواهید داشت. استراتژی محتوا راه را به شما نشان میدهد و میتوانید بر اساس آن در زمانهای مشخصی محتواهای خود را بررسی کنید؛ اینکه این استراتژی چقدر برای کسب و کار شما موثر واقع شده، آیا همین راه را باید ادامه بدهید یا تغییراتی در آن به وجود بیاورید و تمام چیزهایی که یک سایت برای موفقیت به آن نیاز دارد. با ما در ایزی وب همراه شوید. طراحی وبسایت اولین گام برای حرکت به سمت دنیا دیجیتال است.
مزایای استراتژی محتوا چیست؟
تدوین استراتژی محتوایی برای کسبوکار مزایای زیادی دارد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
تولید محتوای موثر
سفارش تولید محتوا بدون داشتن یک استراتژی درست شما را از مسیر اصلی دور میکند. تا زمانی که هدف و مقصود اصلی خود را از تولید محتوا مشخص نکنید به فروش بالا دست نخواهید یافت؛ هرچند که استراتژی محتوایی تنها به قصد فروش انجام نمیشود با این حال تنها با تدوین یک برنامه دقیق و کاربردی میتوانید به سوی هدف مهمی که برای کسبوکار خود در نظر گرفتهاید پیش بروید. استراتژی محتوایی به محتوای شما هدف میبخشد و موجب تاثیرگذاری بیشتر آن خواهد شد.
صرفهجویی در زمان و هزینه
یکی دیگر از مزایای مهم استراتژی محتوایی، صرفهجویی در زمان و هزینهها است. تدوین یک برنامه منظم و دقیق نه تنها هزینههای کسبوکار را کاهش میدهد، بلکه موجب صرفهجویی در تمامی منابع هم خواهد شد. تفاوتی هم ندارد منابع شما نیروی کارتان باشد یا هزینههای مالی بیزینستان، در هرحال با استراتژی درست میتوانید از سادهترین منابع بهترین نتیجه کسب کنید.
موفقیت بیشتر کسبوکار
مزیت دیگر استراتژی محتوایی، کسب موفقیت برای بیزینسها است. بسیاری از افراد بدون تدوین یک برنامه منظم کسبوکار خود را شروع میکنند؛ در حالی که این رفتار موجب شکست آنها میشود. همه بیزینسها تنها با پیروی از یک استراتژی مناسب و از پیش تعیین شده میتوانند موفق باشند و فروش بالایی را تجربه کنند.
آیا معنای بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا یکسان است؟
سوال مهمی که وجود دارد این است که آیا استراتژی و بازاریابی محتوایی مسئلهای یکسان هستند؟ و هیچ تفاوتی میان آنها وجود ندارد؟ در پاسخ باید بگوییم خیر، این دو مطلب کاملا با یکدیگر متفاوتاند و اصول آنها با اهدافی متمایز از یکدیگر اجرا میشوند.
اجازه دهید پیش از بررسی تفاوتها به بررسی معانی هریک از این عبارات بپردازیم.
استراتژی محتوایی
به مجموعه اقداماتی که در جهت هدفی خاص برنامهریزی میشوند تا اعضای یک گروه (برای مثال کارمندان بیزینسها) به آنها عمل کنند و در نتیجه هدف تعیین شده به واقعیت تبدیل شود، استراتژی محتوایی میگویند. استراتژی محتوایی به شما کمک میکند، مخاطب خود را بشناسید، نیاز آنها تشخیص دهید و در نهایت متناسب با این نیاز به تولید محتوا بپردازید. بیزینسهای مختلف با اهدافی گوناگون به تدوین استراتژی محتوایی میپردازند، گاهی هدف آنها فروش بیشتر است و گاهی نیز برندینگ و شناخته شدن نام کسبوکار. در هرصورت هدف هرچه که باشد، برنامههای آتی بیزینس در جهت آن تدوین میشوند.
بازاریابی محتوایی
بازاریابی محتوا شامل تمام اقداماتی میشود که در نهایت میتوانند فروش کسبوکار را افزایش دهند. با توجه به این تعاریف میتوان گفت بازاریابی و استراتژی محتوا یکی نیستند؛ زیرا همیشه اهداف یکسانی را دنبال نمیکنند. از طرفی نتایج به دست آمده از آنها متفاوت از یکدیگر است. در استراتژی محتوایی هدف اصلی تولید محتوایی ارزشمند است اما در بازاریابی محتوایی تنها مسئلهای که اهمیت دارد، میزان فروش بیزینسها است. البته این موضوع را هم در نظر بگیرید که گاهی هدف استراتژی یک کسبوکار تنها فروش است؛ در آن صورت باید به سراغ بازاریابی محتوایی برویم. در مجموع میتوان گفت بازاریابی محتوایی بخشی از استراتژی محتوایی کسبوکارها محسوب میشود.
هر چند وقت یکبار باید استراتژی محتوایی بیزینس را بروزرسانی کرد؟
این موضوع به عوامل مختلفی وابسته است؛ برای مثال باید از قبل مشخص کنید که هدف اصلی بیزینس چیست و مسیر اصلی کجاست تا در نهایت زمان مناسب برای تغییر این استراتژی نیز مشخص شود. گاهی بیزینسها استراتژی خود را ماهانه و گاهی نیز سالانه تغییر میدهند و معیار اصلی آنها برای این کار، ارزشهای مهمی است که دنبال میکنند.
مراحل تدوین استراتژی محتوا
برای هر سایت و هر کسب و کاری که بخواهید استراتژی محتوا بنویسید، حتما لازم است که مراحل زیر را طی کنید.
قدم اول: اهداف خود را از تدوین استراتژی محتوا مشخص کنید
قبل از هر چیز هدف خود را از بازاریابی محتوا برای سایت خود مشخص کنید. اگر این مرحله به خوبی انجام شود به تمام قدمهای بعدی شما جهت میدهد. هدف که مشخص باشد، در میان انبوهی از دادههای خام گیج و سردرگم نمیشوید. هدف، دقیقا شما را راهنمایی میکند که به دنبال چه چیز باشید و چه کانالهایی را برای آن بررسی کنید. در حقیقت هدف شما چراغی است که در تاریکی شما را راهنمایی میکند.
من در ادامه چند نمونه از اهدافی که میتواند مد نظر خودِ شما یا مشتریتان باشد را مثال میزنم.
- افزایش نرخ تبدیل
- آموزش دادن نحوۀ استفاده از خدمات و محصولات
- افزایش ترافیک
- افزیش مشارکت کاربران در سایت شما
- برندینگ برای کسب و کار
- افزایش فروش و درآمدزایی از وبلاگ
البته دقت کنید که لازم نیست فقط یکی از موارد بالا را هدف بگیرید، شاید همزمان 2 یا سه مورد را بخواهید هدف بگیرید، اما لطفا جوگیر نشوید و تمام موارد را هدف قرار ندهید، چراکه همه کاره و هیچکاره میشوید و به هیچکدام از اهداف نمیتوانید درست حسابی برسید.
مثلا تصور کنید شما صاحب یک آموزشگاه موسیقی هستید، هدف اولیه شما جذب کاربران از طریق ترافیک گوگل است. در ادامه هدف ثانویه شما میتواند آموزش کامل و جامع تئوری موسیقی در وبلاگ باشد. در نتیجه شما هر دو طیف مخاطبان را باید در نظر بگیرید.
نکتهای که در رابطه با هدف شما بسیار اهمیت دارد این است که رویکرد مشخصی نسبت به هدف خود داشته باشید. تنها به "افزایش ترافیک بیشتر" اکتفا نکنید. دقیقا مشخص کنید که چه میزان ترافیکی در چه زمانی میخواهید بدست آورید. یا مثلا "افزایش فروش به میزان 15% در مدت سه ماه" هدف کاملا واضح و مشخصی است.
قدم دوم: وضع فعلی کسب و کار خود را به طور کامل بررسی کنید
پس از تعیین هدف کلی، لازم است که وضعیت کلی کسب و کار خود را به طور کاملِ کامل بررسی کنید. این بررسی جنبههای مختلفی دارد، من در این قسمت مهمترین چیزهایی که باید بررسی کنید را برای شما میآورم.
1- بررسی وضعیت کلی شرکت
برای بررسی این قسمت تنها کافی است جواب سوالهای این بخش را پیدا کنید.
- درآمد این شرکت چگونه تامین میشود؟
- بیشترین درآمد این شرکت مربوط به کدام محصول یا خدمات است؟ چرا این محصول این چنین برای شرکت درآمدزا است؟ نیاز بازار برای این محصول بیشتر است یا روی برندینگ و تبلیغات این محصول بیشتر کار شده است؟ یا هر دلیل دیگری. (این سوال یکی از مهمترین سوالها برای شماست. چراکه یک بخش مهم از استراتژی شما حول خدمات پرطرفدار شرکت میچرخد).
- ساختار تیم فروش چگونه است؟ چه پارامترهایی برای آنها اهمیت دارد؟
2- مشتریان فعلی این شرکت چه کسانی هستند؟
پاسخ سوالات این قسمت هم اهمیت زیادی دارد، چرا که به شما کمک میکند که پرسونای مشتری که بعدا کاملتر به آن میپردازم را تدوین کنید. برای این بخش باید پاسخ پرسشهای زیر را پیدا کنید.
- این شرکت از چه کانالهایی مشتریان خود را جذب میکند؟
- مشتریان این شرکت بیشتر از چه کانالهایی از شرکت خرید میکنند؟ آنلاین خرید میکنند؟ تلفنی سفارش میدهند؟ یا به خرید حضوری بیشتر تمایل دارند؟
3- فرآیند محتوای فعلی شرکت را بررسی کنید
روند مقالههای وبلاگ شرکت در چه وضعیتی است (البته اگر وبلاگ دارد). رویکرد فعلی شرکت تا اینجا در مورد محتوا به چه صورت بوده است؟
- چه کسی درباره موضوعات و محتوا گذاری تصمیم گیری میکند؟ آیا یک تیم محتوا به صورت مجزا وجود دارد یا محتواها توسط کارکنان سایز بخشها تولید میشود؟
- تیم کنونی چه نوع محتواهایی تا به حال تولید کرده است؟
- فاکتورهای مهم برندینگ برای شرکت چه چیزهایی هستند؟
برای اینکه کار شما راحتتر شود من سه روند کلی بررسی محتوای فعلی سایت را برایتان مشخص میکنم:
بررسی محتوای فعلی بر اساس معیارهای گوگل آنالیتیکس:
تمام صفحات سایت، وبلاگ و لندینگ پیجها را بر اساس شاخصههای گوگل آنالیتیکس بررسی کنید. موارد بسیار مهمی که حتما باید به آن اهمیت بدهید، شامل نرخ پرش (Bounce Rate)، زمان سپری شدن در سایت (Average time on site) و تعداد بازدیدهای صفحات مختلف PageViews هستند.
این مرحله به شما کمک میکند که پتانسیل کلمات کلیدی بالقوۀ سایت خود را بسنجید. ببینید سایت شما در کدام کلمه کلیدی جایگاه مناسبی دارد، روی کدام کلمات کلیدی باید بیشتر سرمایهگذاری کنید و محتوای شما در کدام کلمات کلیدی ضعف دارد و نیاز به انرژی مضاعف در آن زمینه است. اگر نمیدانید که چگونه از گوگل آنالیتیکس استفاده کنید به مقالۀ راهنمای کامل گوگل آنالیتکس در وبلاگ ایزی وب مراجعه کنید.
بررسی بر اساس معیارهای سئو:
در این مرحله تنها کافی است یک بررسی مختصر در مورد کیفیت بک لینکها، اعتبار دامنۀ سایت و مواردی از این قبیل انجام دهید. البته خدمات سئو شامل موارد دیگری نیز میشود.
بررسی چشم انداز محتوای فعلی:
آیا وضعیت فعلی محتوای شما برای کاربر مناسب است؟ آیا کاربران با آن ارتباط برقرار کردهاند؟ چقدر فیدبک گرفتهاید؟ با محتوای فعلی چه نوع از مخاطبان را جذب کردهاید؟ محتوای شما کجای قیف بازاریابی قرار دارد؟
قدم سوم: کلمات کلیدی کسب و کارتان را پیدا کنید
بگذارید اینطور برایتان بگویم. تقریبا همه چیز به کلمات کلیدی ربط پیدا میکند؛ تحقیق کلمات کلیدی به 3 دلیل اهمیت اساسی دارند:
- چه کسی درباره موضوعات و محتوا گذاری تصمیم گیری میکند؟ آیا یک تیم محتوا به صورت مجزا وجود دارد یا محتواها توسط کارکنان سایز بخشها تولید میشود؟
- تیم کنونی چه نوع محتواهایی تا به حال تولید کرده است؟
- فاکتورهای مهم برندینگ برای شرکت چه چیزهایی هستند؟
تدوین استراتژی محتوا بدون تحقیق کلمات کلیدی غیر ممکن است. با پیدا کردن کلمات کلیدی در ابزارهایی مانند kwfinder ، keywordplanner و سایر ابزارهای دیگر شما تمام تمام کلمات و عبارات کلیدی حوزه کسب و کار خود را میتوانید پیدا کنید. در حقیقت این مرحله به شما کمک میکند نیاز اساسی بازار را در حوزۀ خود پیدا کنید. حتی میتوانید سوالاتی که کاربران در گوگل سرچ میکنند را پیدا کنید.
در حقیقت کلمات کلیدی هستند که ترافیک گوگل را به سمت سایت شما سرازیر میکنند.
اما دقت کنید که تمام استراتژی شما نباید بر اساس کلمات کلیدی و سئو نوشته شوند. کلمات کلیدی و سئو باید یک عامل مهم برای استراتژی محتوای شما باشند. کلمات کلیدی میتوانند جرقههای خوبی برای تولید محتوا در ذهن شما روشن کنند. اما این کافی نیست. شما باید این کلمات کلیدی را با ایدهها و نیازهای حوزۀ کسب و کار خود ترکیب کنید تا بتوانید بهترین مطالب ممکن را بنویسید.
البته برای پیدا کردن کلمات کلیدی نیاز است شما روش انجام تحقیق و کار با ابزارهای kwfinder ،کیورد پلنر گوگل و سایرابزارها را بلد باشید. اما اصلا لازم نیست نگران باشید؛ شما میتوانید در «دوره تحقیق کلمات کلیدی ایزی وب» هر چه را که لازم است آموزش ببینید و بهینهترین کلمات کسب و کارتان را پیدا کنید.
قدم چهارم: رقبای حوزۀ کسب و کار خود را بررسی کنید
برای تجزیه و تحلیل رقبا یک روش راحت و کاربردی وجود دارد:
از گوگل کمک بزرگی بخواهید.
چگونه؟
- کافی است کلمات کلیدی مورد نظر خود را در گوگل سرچ کنید
- لینکهایی که در صدر نتایج جستجو قرار دارند را شناسایی کنید.
- اکنون کافی است سری به سایتهایشان بزنید و امکانات مختلف آنها را بررسی کنید.
- به وبلاگشان سر بزنید، به صفحات شبکه های اجتماعی شان سر بزنید، به مطالبی که پوشش می دهند سر بزنید و ...
حالا باید سراغ رقبای خارجی بروید و سایتهای خارجی را بررسی کنید
چرا؟
- سایتها و وبلاگهای خارجی از کیفیت بالایی برخوردارند.
- کار خود را به مقیاسی جهانی نزدیک کنید.
- اصلا نگران تقلید کردن نباشید.
- تقریبا تمام کسب و کارهای موفق هر حوزهای تا حد ممکن به نمونۀ خارجی شبیه است.
- هوشمندانه از آنها ایده بگیرید و توسعه دهید.
قدم پنجم: پرسونای مشتری خود را تهیه کنید
این بخش هم یکی از نقاط بحرانی برای شماست که در استراتژی محتوای شما تاثیر ویژهای دارد. قبل از اینکه به این بخش بپردازم، میخواهم یک تعریف از پرسونای مشتری به شما ارائه کنم. اصلا پرسونای مشتری یعنی چه؟
پرسوناهای مشتری، یک سری کاراکترهای خیالی هستند که الگوهای رفتاری، اهداف، نیازها و ویژگیهای شخصیتی بسیار نزدیک به مخاطبان ایدهآل ما دارند.
پرسونا کمک میکند تا بدانید مشتریتان چه رفتارهایی دارد، واکنشهای او به مسائل مختلف چگونه است، موانع ذهنی که او را در برابر شما دلسر میکنند کدامند، چه اهدافی دارند، چه چیزهایی نیاز دارند و در نهایت شما در قبال آنها چه کاری میتوانید انجام دهید. بعد از شناخت مخاطب است که میتوانید برنامه بازاریابی موثری ترتیب دهید، نیازهای مخاطب را برطرف و او را به یکی از مشتریان وفادار برندتان تبدیل کنید
اینها همه درست اما چگونه پرسونای مخاطب تهیه کنید؟
چگونه برای مشتریان خود یک پرسشنامه مفید و کاربردی ارسال کنیم؟
- نظرسنجی را برای مشتریان خود ارسال کنید
- سوالات را برای مشتریان خود ایمیل کنید
- در ازای پر کردن این نظرسنجی یک ای بوک رایگان در اختیارش قرار دهید یا یک کد تخفیف ارسال کنید.
- نظرسنجی تلفنی هم میتواند مکمل کارتان باشد
قدم ششم: اطلاعات خود را ارزیابی کنید
حالا تمام اطلاعاتی که لازم داشته اید را از این طرف آن طرف جمعآوری کردهاید. اما اینها صرفا یک مشت اطلاعات خام هستند که هیچ فایدهای ندارند، مگر اینکه آنها را آنالیز و تحلیل کنید. به عبارت دیگر دراین مرحله قرار است اطلاعات خام را به اطلاعات قابل استفاده برای تدوین استراتژی محتوا تبدیل کنید. بعد از اینکه بررسی و آنالیز تمام شد، باید این تحلیلها را در کنار اهدافتان قرار دهید و ارتباط این داده ها و اهداف را بررسی کنید. اجازه بدهید یک مثال برایتان بزنم.
به فرض مثال شما یک فروشگاه آنلاین لوازم آرایش دارید و هدفتان جذب مشتریان پولدار و لاکچری است. اما در بررسیهایی که انجام دادهاید، بیشتر مشتریان شما قشر متوسط نه چندان پولدار که به محصولات ارزان قیمت گرایش دارند تشکیل میدهند. پس راه را اشتباه رفتهاید و حالا بنای استراتزی محتوا را طور دیگری باید بگذارید.
مرحلۀ هفتم: وقت ساختن قیف محتواست
خب حالا که از تمام کارهای اساسی جهان فارغ شدید، وقت آن است که بنشینید و با حوصله یک هرم محتوایی برای کسب و کار خود ایجاد کنید. شما تا پیش از این به یک درک نسبی از وضعیت مشتریان و مخاطبان خود پیدا کردید. این هرم دقیقا به شما نشان میدهد که هر مشتری کجای این هرم قرار دارد. پیش از آنکه بیشتر در این باره بحث کنم توجه شما را به تصویر این هرم جلب میکنم تا کاملتر آن را برایتان توضیح دهم.
قیف بازاریابی محتوا چیست؟
قیف بازاریابی محتوا یا Content Marketing Funnel نشان می دهد مشتریان یک کسب و کار با طی کردن چه مراحلی اقدام به خرید محصولات یا خدمات می کنند. قیف بازاریابی محتوا این امکان را به شما می دهد تا هر مرحله از روند جذب مشتری را به طور مفصل ارزیابی و آنالیز کنید، تا از این طریق متوجه شوید که در کدام قسمت ها باید بهینه سازی های لازم را انجام دهید تا درصد تبدیل مخاطب به مشتری افزایش پیدا کند.
1- آگاهی (Awareness)
محتواهایی که در بالاترین سطح قیف محتوا قرار دارند، در بخش آگاهی قرار دارند. در حقیقت محتواهای این بخش برای کسانی نوشته میشوند که هیچ آگاهی از کسب و کار شما ندارند و این محتواها قرار است آنها را به صفحۀ شما بکشاند.
- مخاطبان این بخش طیف وسیعی از انواع اقسام مشتریها را در برمیگیرد، پس با این اوصاف:
- موضوعات محتوای شما باید از دایره کسب و کار شما خارج شود و عنوانین عمومیتری به خود بگیرد.
- مثال: وبلاگ ایزی وب، یک وبلاگ آموزش کامل دیجیتال مارکتینگ است. ما برای اینکه طیف مخاطبان بیشتری را به سمت خودمان جذب کنیم و افراد دیگری را به مرحله آگاهی از برند خود برسانیم یک مطلب در مورد قانون جذب نوشتیم. چراکه قانون جذب ماهانه سرچ بسیار زیادی داشت و البته ما سعی کردم نگاه دقیق و جامع خود را به محتوا حفظ کنیم و بر اساس آن بنویسیم.
- پیشنهاد من به شما این است که در تقویم محتوایی خود که در ادامه دربارۀ آن توضیح میدهم، ماهانه یک یا دو محتوا را به موضوعات عمومیتر و به هدف awareness بنویسید. مثلا اگر کاغذ دیواری و کف پوش میفروشید، دو مطلب در مورد دکوراسیون داخلی منزل بنویسید. برای اینکه موضوعات پر جستجو را بتوانید بفهمید از ابزارهای Kwfinder و google trend که بالاتر گفتم، استفاده کنید.
2- محرک (Trigger)
- مخاطبان محتوا در این بخش کسانی هستند که از محصولات یا خدمات شما آگاه شدهاند و کمی ذهنشان درگیر این است که خدمات شما کدام بخش از نیازهای آنها را تامین میکند.
- محتواهای شما در این مرحله باید کمی مخاطبان را قلقلک بدهد و آنها را به خرید از شما ترغیب کند.
- مثال: اگر بخواهم از باز از وبلاگ خودمان مثال بزنم، ما مقالهای داریم به نام چرا باید از گوگل ادوردز استفاده کنیم. مخاطب این مقاله کسانی هستند که یک آشنایی نسبی با گوگل ادوردز دارند، اما هنوز مطمئن نیستند، که این تبلیغ به کارشان میآید یانه. ما در یک مقاله به طور کامل توضیح دادهایم که تبلیغات گوگل چه کاربردی دارد و چرا آنرا به مشتریان خود پیشنهاد میکنیم و در نهایت به آنها پیشنهاد میدهیم که برای اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرند.
- پیشنهاد من این است که هر ماه یک مقاله هم به این موضوعات اختصاص بدهید.
3- جستجو
- مخاطبان در این مرحله از هرم تصمیم گرفتهاند که در مورد محصولات شما بیشتر و دقیقتر جستجو کنند. بنابرین:
- محتواهای این بخش جنبۀ آموزشی دارد و این محتواها باید جنبههای مثبت و منفی محصولات یا خدمات شما را به طور کامل پوشش دهد.
- پیشنهاد من این است که حداقل دو برابر محتواهای قبلی برای این بخش انرژی بگذارید و بیشتر محتوا تولید کنید. چرا که مشتریان شما از دو سطح اولیه هرم گذشتهاند و نرخ تبدیل را در این قسمت میتوانید بالا ببرید. تمام خدمات و محصولاتتان را معرفی کنید و از جنبههای گوناگون بررسی کنید؛ حتی نقاط ضعف. از نوشتن نقاط ضعف خود اصلا نترسید، چرا که تمام محصولات و خدمات ضعفهایی دارند، وقتی شما با شجاعت از ضعفهایتان با مشتری صحبت میکنید، اعتماد کاربران را افزایش میدهید و اعتماد یکی از مهمترین اصلها برای تبدیل یک کاربر معمولی به مشتری همیشگی است.
4- توجه (Interest)
- مخاطبین این بخش هرم کاربرانی هستند که تصمیم به خرید گرفتهاند، اما نمیدانند کدام برند را انتخاب کنند. حالا دقیقا وقت این است که آموزشهای خود را بیشتر و دقیقتر کنید، گزینههای مختلف را پیش پای مشتری بگذارید، از مزایای کسب و کار خود بگویید، اما مدام نگویید از ما بخرید، از ما بخرید، در نهایت انتخاب را به خود او واگذار کنید. به طور مثال ما یک سامانه سایتساز به نام پرتال داریم. در مقالههایی مانند انواع سیستمهای مدیریت محتوا ما انواع سیستمها را معرفی کردهایم و مزایا و معایب آنرا به طور کامل بررسی کردیم و در نهایت هم سامانه سایتساز پرتال را همانند سایر سیستمها معرفی کردهایم و مزایا و معایب آنرا هم گفتهایم.
- پیشنهاد من این است که بسته به خدمات، محصولات و بازار رقابتی حداقل ماهی دو محتوا را به این موضوع اختصاص بدهید. محتواهای این بخش شانس زیادی برای افزایش فروش شما دارند، پس اصلا سرسری از این بخش رد نشوید.
5- اقدام یا خرید (Action)
- مخاطبین این بخش کاربرانی هستند که تصمیم گرفتهاند، از برند شما خرید کنند. حالا همه چیز مهیاست و شما با این هرم زیبای محتوا نرم نرم مخاطب را به سمت کسب و کار خود کشاندهاید و حالا کاربرانی هستند که میخواهند از شما خرید کنند.
- محتواهای این بخش بیشتر از نوع کپی رایتینگ است. (کپی رایتینگ به معنای متن فروش است.
- نمونههای خوبی که در این زمینه وجود دارد، مثلا سایت دیجیکالاست که توضیحات محصولاتش اکثرا کامل است، تصاویر آن کامل است و بخش نقد و بررسی کاربران که از بخشهای مورد علاقۀ من است، هم به خوبی کار میکند.
- پیشنهاد من به شما در این قسمت این است که به صفحات خدمات یا محصولات خود توجه ویژهای بکنید. من کسب و کارهای زیادی دیدهام که روی مطالب وبلاگی خود سرمایهگذاری زیادی میکنند، اما هنوز صفحات خدمات و محصولاتشان ایرادات اساسی دارد، محصولات نصفه و نیمه ارائه شدهاند، توضیحات کامل نیست و مشتری را با تمام ویژگیهای محصول آشنا نمیکنند. روی این بخش تمرکز خیلی خیلی ویژهای بگذارید، تا خرید مشتری شما یک قدم بیشتر راه نیست. دستش را بگیرید و کمک کنید خریدش را انجام دهد. همینطور بخش نظرات و نقد و بررسیهای کاربران را باز بگذارید. تصاویر زیادی استفاده کنید.
6- ماندگاری یا وفاداری (Loyalty)
آیا تصور میکنید که با خرید مشتری از شما کار تمام است و باید بروید سراغ جذب مشتری جدید؟
بیش از 70% از کسب و کارهای ما هنوز به قدرت مشتریان همیشگی پی نبردهاند. هنوز نفهمیدهاند که این مشتریان همیشگی چگونه بدون اینکه حتی یک ریال خرج تبلیغات کنید، برای شما تبلیغ انجام میدهند و چه تاثیر شگفت انگیزی در سود شما دارند. ما در ایزی وب اهمیت بسیار ویژهای برای مشتریان دائم خود قائلیم. این مشتریان همان کسانی هستند که زیر مقالههای ما مینویسند که همیشه مقالههای ما را میخوانند، همیشه سایت ما را چک میکنند و به محض اینکه محتوای جدیدی بگذاریم آنرا میخوانند.
جذب این مشتریان دائم یکی از مهمترین اهداف ما در ایزی وب بوده است و ما همیشه مقالاتی را برای این دسته مشتریان خود مینویسیم. (مثلا همین استراتژی محتوا که اینجانب مشغول نوشتن آن هستم)
پیشنهاد من به شما این است که مشتریان خود را همیشه به نحوی با سایت خود درگیر نگه دارید و همیشه محتواهایی برای این دسته تولید کنید. ما در وبلاگمان مقالههای زیادی را به این بخش اختصاص دادیم. از اصول سئو، گوگل ادوردز و محتوا بسیار نوشتهایم. شاید برایتان این سوال پیش بیاید که از کجا بفهمید چه محتواهایی برای مشتریان همیشگی مناسب است؟
این سوالی نیست که جوابش خیلی راحت باشد، اما بیشترین چیزی که به شما کمک میکند، تجربه و فیدبک شماست. به تدریج و با مرور زمان میفهمید که مشتریان شما به چه محتواهایی علاقهمندند و متناسب با همانها میتوانید محتواهای خود را تولید کنید.
قدم هشتم: یک تقویم محتوا تهیه کنید
تا اینجا شما حدودا مسیر خود را مشخص کردهاید، چه چیزهایی اهمیت دارند چه چیزهایی بیاهمیت هستند و روی چه محتواهایی باید سرمایه گذاری کنید. حالا کافی است که برای مسیر محتوای خود یک نقشۀ عملی بکشید. تهیۀ یک تقویم محتوایی شما را در مسیر عملی بازاریابی محتوا نگه میدارد. میتوانید هرم محتوایی که در بالا گفتم را در تقویم خود بگنجانید و دقیقا مشخص کنید که در طول ماه چند درصد از محتوا به کدام بخش هرم اختصاص دارد. تقویم محتوا به شما زمانبندی میدهد و میتوانید نویسندههای هر محتوا را مشخص کنید.
یک فایدۀ مهم دیگر تقویم محتوا این است که شما در انتهای ماه به راحتی میتوانید محتواهای خود و عملکرد تیم محتوا را بسنجید (در مورد اعضای تیم محتوا هم رامین یک مطلب خیلی خوب به نام ساماندهی تیم محتوا در وبلاگ ما دارد). یواش یواش میفهمید که هر نویسنده در کدام بخش بهتر عمل میکند. یک نفر توضیحات محصول را بهتر مینویسد و یک نفر پستهای کلی و عمومی را. بنابرین شما حتما به یک تقویم محتوا نیاز دارید.
پیشنهاد من به شما این است که در این تقویم زمانبندی شبکههای اجتماعی و تبلیغات ایمیلی خود را هم وارد کنید تا تمام زمانبندیها را یکجا داشته باشید و دچار گیجی و سردرگمی نشوید و همه چیز سازمان یافته و یکدست باشد.
برای مدون کردن تقویم محتوا من چند پیشنهاد کوچک برای شما دارم. چند برنامه مفید و کاربردی در این زمینه را برایتان به طور مختصر توضیح میدهم. البته در آینده در وبلاگ ایزی وب در یک مقاله مفصل به این ابزارها خواهیم پرداخت.
1- تقویم گوگل (Google Calender)
تقویم گوگل از نرم افزارهای تحت وب شرکت گوگل میباشد. تقویم گوگل به شما این امکان را میدهد که برنامههای خود را در آن وارد کنید و از سیستم آلارم هم برای یادآوری برنامهها استفاده کنید. یکی از مزایای تقویم گوگل این است که میتوانید تاریخ میلادی را به شمسی تبدیل کنید.
2- نرم افزار تحت وب آسانا (asana)
آسانا یکی از نرمافزارهایی است که مدیر ما در ایزی وب خیلی بهش علاقه دارد. اوایل تیم خود ما نسبت به آسانا مقاومت زیاید داشت. به نظر سخت و پیچیده میآمد و کار کردن با آن راحت نبود. اما بعد از مدت زمانی فهمیدیم که آسانا یکی از کاربردیترین نرمافزارها برای برنامهریزی محتوای سایت است. به خصوص که ما محتوای 4 سایت مختلف را همزمان باید بررسی میکردیم و آسانا کمک زیاید به ما کرد. اگر برای تقویم محتوا به بخشها و قسمتهای زیاید نیاز دارید، آسانا یکی از بهترین گزینهها برای شماست.
3- نرم افزار ترلو (Trello)
ترلو “Trello” ابزاری است تحت وب برای مدیریت و راهبرد پروژه و یا برنامه های شخصی و عمومی بصورت کاملا هماهنگ. به اینصورت که پروژه یا برنامه بصورت Board تعریف شده و موارد در آن بصورت Card قرار داده می شود. در جزئیات Card نیز می توان اقدامات بسیاری نظیری برچسب گذاری، یادداشت، توضیح، پیوست فایل و … را انجام داد. همچنین در هر مرحله از کار می توان افرادی را به Board اضافه کرد تا کار بصورت تیمی قابل انجام باشد. معمولا هر عضو از تیم، هر اقدام یا برنامه ای را بصورت Card در ترلو تعریف کرده و یا اقدامات لازم را بر روی آنرا انجام می دهد. اینکار تا بالاترین سطح پروژه و برنامه بصورت هماهنگ قابل اجرا می باشد.
قدم نهم: محتواهای شگفتانگیز بسازید
تمام کلمات کلیدی را درآوردید، تقویم محتوا را ساختید و میدانید که دقیقا برای چه کسی محتوا تولید میکنید. حالا وقت آن است که محتوای خود را بسازید.
دقت کنید، من میگویم محتوای خود را بسازید، نه اینکه صرفا محتوایی بنویسید.خب. اینها درست، اما چگونه محتوای شگفتانگیز بسازیم؟
راحت، روان و خودمونی بنویسید. سعی کنید قواعد نگارشی و ویرایشی را رعایت کنید.
از انواع متنوع محتوا استفاده کنید. (مثلا تصویر، کیس استادی case study (نمونه عملی)، نمودار، ویدیو، پادکست و ...) فقط به متن اکتفا نکنید. استفاده از انواع متنوع محتوا طیف متنوعتری از کاربران را به سمت سایت شما میکشاند. شاید برایتان جالب باشد بدانید محتواهایی که از تصاویر مرتبط برای مطالب استفاده میکنند، 30% بیشتر از محتواهای صرفا متنی دیده میشوند.
متن خود را خوانا بنویسید. این هم برای خدمات سئو و هم برای کاربران مناسب است. حالا منظور ما از خوانا بودن چیست؟ از تگهای H1، H2، H3 استفاده کنید. جاهایی که مهمتر هستند را بولد (Bold) کنید. از نشانههای بولت (Bullet) استفاده کنید.
امیدوارم این مقاله توانسته باشد کمکی کنه تا محتوای ارزشمند تهیه کنید، اگر در مورد این مقاله آموزشی رضایت و یا انتقادی داشتید در پایین صفحه پیام بدید.
از شما سپاسگزارم
منبع 1، منبع 2، منبع 3، منبع 4